عاشقانه اغوش
من نه فرهادم ، نه مجنونم ، نه بیژن !
من همان عاشقِ ساده دلِ تنهام که بی تو هیچم . . .
گونه هایت را برای دست هایم می خواهم
پیشانی ات را برای لب هایم
خودت را برای زندگی ام
می بینی ؟
برای خودم هیچ نمی خواهم ؟!
هوا سرده
خونه سرده
زندگی سرده
دوستا سرد ان
دستام سرد ان
فقط آغوش گرم تو مونده که اونم تو دریغ میکنی !
سرمایی که بوده ام ، همیشه . . .
ولی . . .
بین خودمان بماند . . .
سرمایی تر میشوم ، وقتی پای آغوش تو در میان باشد . . . !
گاهی چه دلتنگ میشویم
برای یک مواظب خودت باش
برای یک هستم
برای یک نوازش
برای یک آغوش . . .
نگاهت هر قدر هم که دور باشد ، آرامم میکند . . .
و آوایی آمدنت را در گوشم زمزمه . . .
چقدر رسیدنت را دوست دارم . . .
آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی . . .
تنها برای ” تــــــو ” ، هنوز گرم است ♥
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: