شاید یکی از همین روز ها...

شاید یکی از همین روز ها...

بی وقفه تنهایم، و تنهایی را می ستایم برای بودنش ،برای آرامشش ، برای اشک های بی کسی اش ، برای ناله های شبانه اش، برای قلم هایی که زد، برای داغ هایی که گذاشت ، برای خاطراتی که مرور کرد ، برای خنده ها و گریه هایی  که به یاد آورد ، برای آغوشی که از من گرفت، برای اینکه لااقل او کنارم ماند و نخی سیگار به یاد خاطراتی که اکنون فقط یه یاد است در خاطری مرده
ریه هایم دیگر طاقت نفس کشیدن ندارند ، آن ها هم می خواهند تنهایم بگذارند
این پاکت هم بزودی تمام می شود به امید رسیدن به پاکت های بعدی و ریه هایم نالان و ناچار تحمل می کنند و مرگ تدریجی خود را آهسته و آرام لمس می کنند و من هم آن ها را با لبخندی مضحک و شکاک همراهی می کنم
دیگر فرصت زیادی ندارم باید بنویسم
باید بنویسم آنچه را که سال ها قلبم را آزار می داد
بنویسم؟
چگونه بنویسم وقتی نوشتن هم جرات می خواهد.
حتی دیگر از نوشتن هم واهمه دارم
شاید همین روز ها شاید اگر ریه هایم، دستانم، ذهنم، قلبم، یاری ام کنند
شاید یکی از همین روز ها...


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
[ شنبه 20 دی 1393برچسب:شاید یکی از همین روز ها,,,, ] [ 5:13 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

*************

مرجع كد اهنگ


کد ِکج شدَنِ تَصآوير

***