خیلی سخته.....

خیلی سخته همش تو تنهاییات به این فکر کنی که چرا تنهات گذاشت و اون همه عاشقانه ها کجا رفت...

خیلی سخته از عشقت فقط چند تا عکسو چند تا اس عاشقانه و هزاران خاطره ی خوب وبد جا بمونه....

خیلی سخته بفهمی کسی که بهت میگفت:تا تهش باهات میام و تنهات نمیزارم،همزمان به کسی دیگه هم اینا رو میگفته...

خیلی سخته که از شدت دلتنگی از خدا آرزوی مرگ کنی ولی نتونی حتی یه اس بهش بدی...

خیلی سخته عشقت رو فقط تو گالزی موبایلت ویا تو خوابای هر شبت ببینی...





برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 13:58 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

مرد فقیر

faghir[WwW.Kamyab.IR]
 مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت 

آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. 

مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.

 روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. 

هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد

 و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم،

 تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.

مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و 

یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم . 

یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم!



برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 13:52 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

با کوله باری از شعر های ناگفته

بازگشته ام

با کوله باری از شعر های ناگفته....

تنها اینجا

مکان امن عاشقانه های من است ....


برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید





ساده هستم

ساده می بینم

ساده می پندارم زندگی را

نمیدانستم جرم می دانند سادگی را

سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم

ساده می مانم…

ساده میمیرم…

اما…

ترک نمی گویم پاکی این سادگی را …






برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید






مهدی اخوان ثالث : هی فلانی! زندگی شاید همین باشد؟!!

یک فریب ساده و کوچک

آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را

جز برای او و جز با او نمی خواهی.

من گمانم زندگی باید همین باشد. ...



برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 13:52 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

رفتار ما آدم ها را خدا می بیند...


چند تکه از تو

پریشان افتاد

ته فنجانی که فالم را می گرفت…

می گفت آرام نیستی

و فردا هیچ نامه ای نخواهد آمد…

من مرده ام … به نسیم خاطره ای ، گاهی تکانی می خورم … همین









رهایم کنید

میخواهم خودم باشم ، خودِ خودم

خسته شدم بس که رقاصه شما بودم می خواهم عریان شوم

عریان عریان

از تمام وابستگی ها و اما و اگرها

می خواهم جامه خود را از تن بر کنم

سبک شوم مثل قاصدک رهایم کنید

می خواهم چرخ بزنم ، درآسمان صبح ، سوار بر نسیم

سبک چون قاصدک ، می خواهم عریان شوم از تو

از همه کابوس ها

رهایم کنید
...




برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید




همه جا پر شده که

دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم

من می گویم حق دارند

چون دوست داشتن های ما بودار است

بوی سوء استفاده

بوی خیانت

بوی دروغ و بازی می دهد...











حکایت عجیبیست

رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.


مردم نمی بینند و فریاد می زنند….. !!!


برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 13:52 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

با ما

همه رفتن کسی دور و ورم نیست

چنین بی کس شدن در باورم نیست

اگر این آخر و این عاقبت بود

که جزء افسوس هوایی در سرم نیست

--------

همه رفتن کسی با ما نموندش

کسی خط دل ما رو نخوندش

همه رفتن ولی این دل ما را

همون که فکر نمیکردیم سوزوندش

--------

چه هاشا تقه ایی بر در نخورده

چه آیا زنده اییم یا جون سپرده

چه هاشا صحبتی حرفی کلامی

که جزء به رفته ماییم ما نمونده

عجب بالا و پایین داره دنیا

عجب این روزگار سرد با ما

ی روز دورو ورم صد تا رفیق بود

من و امروز ببین تنهای تنها

خیال کردم که این گوشه کنارا

یکی داره هوای کار ما را

یکی غمگین میون دلسوز ما هست

نداره آرزو آزار ما را

عجب بالا و پایین داره دنیا

عجب این روزگار سرد با ما

ی روز دور ورم صد تا رفیق بود

منو امروز ببین تنهای تنها

تنهای تنها

تنهای تنها

تنهای تنها

تنهای تنها



برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 13:52 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

اشعار دکتر علی شریعتی

دکتر علی شریعتی

طنین آوای من

اگر دیگر نگذاشتند زندگی را ببینم ،

گفته ام که نثرهایم را به چاپخانه بدهند تا چاپ کنند

اما شعرهایم را

که از دستبرد هر چشمی پنهان کرده ام،



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]

برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 13:52 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

عشق اول

میگن هیچ عشقی تو دنیا

مثل عشق اولی نیست

میگذره یه عمری اما

از خیالت رفتنی نیست

داغ عشق هیچکی مثل

اون که پس میزنتت نیست

چه بده تنهاشی وقتی

هیچ کسی هم  قدمت نیست

 

چقده سخت بدونی

اون که میخوایش نمیمونه

که دلش یه جای دیگس و

همه وجودش مال اونه

چه بده برای اونکه

جون میدی غریبه باشی

بگی میخوام با تو باشم

بگه میخوام که نباشی



برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 13:52 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

بخاطر دلتنگیه ...

نصــــف بیشتر دعـــــواها

بـخاطر " دلتنگـــــــــــیه "

وقـتی دلتنگــشی و نـمیفـهمه

یـا ازش دوری و هـمش بـهونه مـیگیری ...

ولـی وقـتی پیـششی یـا تــو آغــوششی

آروم آرومــــــــی ...



برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 7:53 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

آهای زمستون ...

آهای زمستون ...

حواست باشه که دور تو و تموم شاعرانه ها خط میکشم

اگر با آمدنت او حتی یک "سرفه" کند ...



برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 7:53 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

همدست

http://www.asheghaneha.ir/wp-content/uploads/2013/02/hamdast.jpg



برچسب‌ها:
[ 4 مرداد 1393برچسب:, ] [ 7:53 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

عید های پی در پی

عید ها یکی پس از دیگری سپری میشوند

 

شاید بیشترین نشانه اش گذشت عمرمان باشد

 

عمری که پر از فراز و نشیب ها بوده

 

هنوز هم در حسرت روزهای بچگی مانده ام

 

روز های شادی روزهای بدون غم

 

شب های آرام و بدون اشک

 

خواب های بدون درد سر

 

زندگی ساده و بدون غصه

 

کاش به زمانی برمیگشتم که تنها غمم شکستن نوک مدادم بود

 

عاشقانه ترین وبلاگ

 

خسته از روزهای تکراری

 

افسرده از بازی روزگار

 

دل زده از مردم دنیا

 

آزرده خاطر از همه

 

شکست های پی در پی

 

و .... و .... و .... و .... و

 

اینها همه تاوان است

 

تاوان یک نگاه


یک نگاه و لرزش دل


کاش فرصت برای امتحان کردن وجود داشت

 

....!

 



برچسب‌ها:
[ 3 مرداد 1393برچسب:, ] [ 6:39 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

سال جدید مبارک

عید ها پشت سر هم می آیندو میروند


ومن در حسرت روزهای سپری شده


حسرت جدایی ها دوری ها سختی ها


حسرت سالی که بی تو بهار شد


حسرت یک سال از عمر دیگری که


بی تو سپری شد

 

 

هوای عید به سرم میزند غم جگرم را آتش میزند


آه ،این چه دردیست که قلبم را مجذوب خود کرده


قلبی که زمانی رویایش شادمانی عید بود


خنده ها و تصورات بچه گانه به دلم آروز شد


کاش درک ما از دنیا به همان دوران بچگی


ختم میشد

 



برچسب‌ها:
[ 3 مرداد 1393برچسب:, ] [ 6:39 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

دلبسته ....!

نمی دانم چرا اینگونه است؟


وقتی نگاه عاشق کسی به توست

 

می بینی اما


دلت بسته به مهر دیگری است


بی اعتنا می گذری


و عاشقانه به کسی می نگری


که دلش پیش تو نیست...

 

عاشقانه ها

 

دیکتــــه روزگار



نبودنت را برایم دیـکتــــــه می کنــــد



و نـُمره من



بـاز می شود . . . صــفــــــــر !



هنــــــوز . . .



نـبودنـت را . . . یـاد نگرفتــــه ام



برچسب‌ها:
[ 3 مرداد 1393برچسب:, ] [ 6:39 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

بوسه ...!

و عشق آن لحظه معنا پیدا میکند که

 

همدمت اجازه بوسیدن دهد

 

و تو با نهایت عشقی که در دل داری

 

بوسه بر پیشانی معشوقه ات بزنی !!!!

 

بوسه

 

دلم حال و هوای تو روا پیدا کرده

 

حال و هوای بوییدن عطر دل انگیز وجودت

 

حال و هوای بوسه زدم بر سجده گاهت

 

تنها دلخوشی من همین تفکرات خیالی است

 

حیف که به حقیقت نمی پیوندد

 

آرزوی خوشبختی برایت میکنم....!

 

 



برچسب‌ها:
[ 3 مرداد 1393برچسب:, ] [ 6:39 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

مرحم دردام......( سیگـار )!!!!!

آن روزها که با تو بودن برایم آرزو بود


تمام شد !


امروز با تو بودن


یا نبودن فرقی ندارد...


سیگار باشد یک خیابان و برگهای زرد پاییزی...


من میروم تا دود کنم هستی ام را ....!!!

 

 

چگونه بگویم ؟

 

اصلا از چی بگم ؟

 

از این همه تنهایی ؟

 

یا از این مرحم تنهاییم که فقط سیگار شده ؟

 

ولی بدون این مرحم الان جای خالیه تورو واسم پر میکنه .

 

منو درک میکنه . . . . . !

 

همون کارایی که تو هیچوقت نکردی . . . !!!!



برچسب‌ها:
[ 3 مرداد 1393برچسب:, ] [ 6:39 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

بغض..!

از خودم دور میشوم


تا به تو نزدیکتر باشم


این روزها . . .


" خیال "


تنها راه با تو بودن است !

 

 

بغض


دست هایی ست


که از بیم آغـــــوش شدن


توی جیبم محــــکم مشت کرده ام


وقتی عابری که عطر تو را به تن زده


تو نیستی !




برچسب‌ها:
[ 3 مرداد 1393برچسب:, ] [ 6:39 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]
*************

مرجع كد اهنگ


کد ِکج شدَنِ تَصآوير

***