میخواهم ببینمت
می خواهم ببینمت،
قراری بگذار...
در کوچه ی عشق و راز قراری بگذار
دردی ست به جانم نگویمت نرود
و در آغوش گویمت
قراری بگذار...
آسوده رفتی و دلم از غم بشکست،
تو مرهمی هنوز
قراری بگذار...
می میرم از نبودن تو، چون نفسی
با من نفسی باز،
قراری بگذار...
هادی سبحانی پور
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: